شیخ محمدرضا حسام الواعظین

از دانشنامه‌ی اسلامی

شیخ محمدرضا حسام‌‌الواعظین (۱۳۸۱-۱۳۰۰ ق)، از واعظان و خطیبان مشهور اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. وی علاوه بر تسلط به دروس حوزوی، در تاریخ و علم انساب و هنر خوشنویسى از اساتید ممتاز شمرده می شود.

نام کامل محمدرضا حسام الواعظین
زادروز ۱۳۰۰ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۸۱ قمری
مدفن اصفهان، تخت فولاد
اساتید

سید محمود کلیشادى، آقا نجفی اصفهانی، سید محمّدباقر درچه ‌اى،...




ولادت و خاندان

محمدرضا حسام‌‌الواعظین در سال ۱۳۰۰ قمری (۱۲۶۱ ش) در محلّه پا قلعه اصفهان چشم به جهان گشود.

پدرش حاج میرزا محمّد على علاقه‌بند از محترمین اهل منبر اصفهان بود که سال‌ها در این شهر به وعظ و ارشاد و هدایت مردم مشغول بود. به نوشته حجت الاسلام سید حسین مدرّس نجف آبادى: «میرزا محمد على از ابتداى جوانى صاحب قریحه و استعدادى سرشار در وعظ و خطابه بود. او در درس خارج فقه و اصول آیت اللّه سید محمّد نجف آبادى حضور یافت تا به مقام اجتهاد رسید و بسیارى از مسائل اختلافى را به اجتهاد خود عمل مى‌‌کرد».

تحصیلات و استادان

محمدرضا حسام الواعظین تحصیلات خود را از مکتب خانه میرزا عبدالغفّار پاقلعه‌‌اى آغاز کرد و با مقدّمات صرف و نحو آشنا شد و سپس ادبیات عرب را نزد اساتیدى از جمله سید محمود کلیشادى، استاد معروف «مغنى اللبیب» آموخت.

از اساتید درس فقه و اصول او نیز حضرات آیات ذیل را مى‌‌شناسیم:

۱- آخوند ملاّ حسین کرمانى

۲- شیخ محمدتقى آقانجفى اصفهانى

۳- سید محمّد نجف آبادى

۴- سید محمّدباقر درچه ‌اى

وى همچنین طبّ قدیم (قانونچه، شرح اسباب و شرح نفیسى) را به همراه جمعى از فضلا از جمله آیت اللّه میرزا محمّد طبیب زاده، در نزد مرحوم میرزا ابوالقاسم گوگردى (ناصر حکمت) فراگرفت. او در این زمینه از مرحوم سید مصطفى مؤیدالاطباء نیز استفاده مى‌‌کرد.

مهارت‌های علمی

شیخ حسام الواعظین در جنبه های متعدد علمى برجسته بود:

  • اول در علم تاریخ، که علاوه بر تاریخ صدر اسلام و احوالات ائمه ‌علیهم السلام، در زمینه تاریخ صفویه و قاجاریه نیز تسلط بسیار داشت.
  • دوم، آگاهى از علم انساب که در آن به حدّى تسلط داشت که خاندان‌هاى دو شهر اصفهان و تهران را با تمام ویژگى ‌هاى هریک مى‌ شناخت.
  • در منبر و خطابه نیز مسلط بود و در این فن مورد توجه عام و خاص بود. شهرت وى در خطابه به طورى بالا گرفت که از تهران از وى دعوت به عمل آمد و او چند سالى در آنجا در مجالس عزادارى به منبر رفت.
  • وى همچنین در ثلث‌ ‌نویسى از اساتید ممتاز بود. خطوط زیباى سنگ قبر مرحوم سید العراقین به خط ثلث از آثار هنرى وى است.

خصوصیات اخلاقی

ارادت به اهل بیت علیهم السلام:

مرحوم حسام الواعظین در مسأله ولایت و تمسک به عترت طاهره نهایت اهتمام را داشت و اکثر مطالب منبرهاى او پیرامون مودّت و ولایت اهل‌ بیت ‌علیهم السلام دور مى ‌زد که در دوره طاغوت و تبلیغات ضد دینى آن رژیم، تا حدّى کم‌رنگ شده بود و ایشان در احیاء این فریضه بسیار کوشا بود.

وى ارادت زایدالوصفى نسبت به سادات و فرزندان حضرت زهرا علیها السلام داشت و نهایت احترام به آنها ابراز مى ‌کرد. نقل است پیرمردى از سادات، همه ساله در ایام عاشورا در خانه خود مجلس عزا برپا مى‌ داشت. شبى طبق معمول مرحوم حسام‌ الواعظین پس از انجام منبرهایى که در سطح شهر داشت براى حضور در آن مجلس و ذکر مصیبت حرکت کرد. مسیر رسیدن به آن محل چند نفر در دفعات متوالى به او مى‌ رسیدند و مى‌ گفتند: جناب آقاى حسام تشریف نبرید، مستمعین وقتى از آمدن شما مأیوس شدند متفرق شدند و اکنون کسى در جلسه نیست. من هر قدر جلوتر رفتم این سخن را از عده‌‌اى دیگر شنیدم و ناچار به منزل خود بازگشتم. در آن حال به خواب رفتم و در خواب حضرت صدیقه کبرى ‌علیها السلام را دیدم که به لحنى توأم با گلایه و ملامت به من خطاب فرمودند که چرا امشب در خانه آن سید ذکر مصیبت نکردى؟ گفتم: بى‌‌بى‌‌جان! مستمعى نبود. فرمودند: من که بودم! من خجالت ‌زده از خواب پریدم. ولى خوشحال بودم که آن جلسه بى‌‌ریا و ذکر مصیبت من مورد توجه خاص حضرت فاطمه زهرا علیها السلام قرار گرفته است.

همچنین در جاى دیگرى نقل شده است: «در مجلسى سیدى فقیر در پاى منبر ایشان نشست و روضه خواند. مرحوم حسام از منبر پایین آمد و در پهلویش نشست و از او تفقد و دلجویى نمود و مردم را به کمک کردن و اعانت او تشویق نموده و گفت: آقا! من از حضرت زهرا علیها السلام شرم دارم که بالاى منبر نشسته باشم و اولادش پایین‌تر از من نشسته باشد».

سخاوت و بخشش:

سخاوت، از خصوصیات برجسته دیگر او بود. چه بسیار شب‌ها که وقتى به منزل بازمی‌گشت، از اهل خانه مى‌‌خواست که آن‌چه براى غذاى شب آماده کرده‌‌اند، همراه با ظرف آن به فلان ناشناس که پشت در منزل بود، برسانند. و یا وقتى که به منزل مى‌آمد و اهل خانه مى‌‌دیدند که قباى خود را بر تن ندارد، مى‌‌فهمیدند که به شخص محتاجى بخشیده است.

وفات

مرحوم حسام الواعظین پس از عمرى خدمت به خلق و تلاش در راه ارشاد و هدایت آنان، در روز جمعه ۱۳ ربیع الاول ۱۳۸۱ قمری دار فانى را وداع گفت و با تشییعى شایسته به تخت فولاد منتقل شد و در تکیه سید العراقین در اطاقى به خاک سپرده شد.

استاد محمّد حقوقى این خاطره را از روز تشییع او به یاد دارد: «آن روز شهریور ۱۳۴۰، جنازه حسام بر سر دست مردم اصفهان، انبوه جمعیت را مى‌شکافت و پیش مى‌ رفت و استاد جلال الدین همایى که در صف اول مشیعان قدم بر مى ‌داشت و من در کنار ایشان مى‌ دیدم که گاه سر بر مى ‌افراشت و به جنازه مى‌ نگریست و باز سر به زیر مى‌ افکند و مى‌ شنیدم که هر بار این شعر معروف نظامى را زمزمه مى‌ کرد:

همى گفتم که خاقانى دریغا گوى من باشد دریغا من شدم آخر دریغا گوى خاقانى

منابع